بوسه ام را می گذارم پشت در /

قهرکردی , قهرکردم , سر به سر

تو بیا , در را تماما باز کن /

هر چه میخواهی برایم ناز کن

من غرورم را شکستم , داشتی ؟ /

آمدم , حالا تو با من آشتی ؟

.

.

.

چی میشد تو  هم منو دوستم میداشتی نا زنین /

جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم /

طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .

.

.

.

به خاطر یافتن مقصر ، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.

بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند

خاطرات خوش باشد با من آشتی کن

تا دنیا با من آشتی کند . . .

.

.

.

قهر مکن ای فرشته روی دلارا /

ناز مکن ای بنفشه موی فریبا

طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین /

چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا

ناز تورا میکشم به دیده منت /

سر به رهت مینهم به عجز و تمنا . . .

.

.

.

همیشه رفتن بهترین  نیست

گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست

چه قهر باشیم چه آشتی

اصل درست این است که عزیزان

ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .

.

.

.

بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی /

به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی

دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون /

ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .

.

.

.

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم /

بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم

بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم /

بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم . . .

.

.

.

از تو به یک حرف ناروا نکشم دست /

وز سر راه تو دلربا نکشم پا

عاشق زیباییم اسیر محبت /

هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا . . .

.

.

.

یه روزی گله کردم من از عالم مستی /

تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی

من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید /

تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید

پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم /

آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .

.

.

.

مهم نیست کی مقصر است

باور کن مهم این است که یادمان

باشد عمرمان کوتاه است

در پایان زندگی خواهیم گفت:

کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم

تا خوب بهم نگاه کنیم و همه

ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم

پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر

.

.

دوستی را دوست، معنی می دهد /

قهر هم با دوست، معنی می دهد

هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست /

قهری او هم نشان دوستی است . . .

.

.

.

جنس من از آهن و از سنگ نیست /

من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست

حال دل از من نمیپرسی چرا /

حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .

.

.

.

منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار /

تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار . . .

.

.

.

اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم

اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ،

خدا اینقدر بزرگ نبود . . .

.

.

.

برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/

نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن . . .

.

.

.

منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم /

منو بخشیدی و من چشمامو بستم

تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم /

که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم

منو ببخش ، منو ببخش . . .

.

.

.

منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم /

می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم

منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم . . .

.

.

.

گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش /

بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش

راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان /

اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش . . .

.

.

.

من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم

بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش

تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم . . .

.

.

.

منو ببخش که نادیده گرفتم

التماس اون نگاه نگرون رو

منو ببخش که گرفتم به جای دست

عاشق تو دست عشق دیگرون رو . . .

.

.

.

اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش /

توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش . . .

.

.

.

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم /

هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم

                       هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره /

                    هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره . .



تاريخ : چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:, | 15:4 | نویسنده : بنیامین شهسواری |

صفحه قبل 1 صفحه بعد